- میانگین رای 89 نفر
- ژانر
- سال انتشار
- محصول
- زبان
- مدت زمان2 ساعت
مادربزرگ ناامید نوزاد را از بیمارستان می برد. پرواز او زنجیره ای از رویدادها را رقم می زند که غریبه ها را در یک روز دراماتیک گرد هم می آورد.
مادربزرگ ناامید نوزاد را از بیمارستان می برد. پرواز او زنجیره ای از رویدادها را رقم می زند که غریبه ها را در یک روز دراماتیک گرد هم می آورد.
بر اساس ماموریت های واقعی پنجه گزنده که جهان را مجذوب خود کرد. یک تیم بینالمللی از غواصان نخبه بسیج میشوند تا یک تیم فوتبال پسر بچهها را که در غار گیر افتادهاند، در هنگام بالا آمدن سیل نجات دهند.
جایی در اروپا، در اواسط قرن بیستم. آلبرت برای مراقبت از میا، دختری با دندان های یخی استخدام می شود. میا هرگز آپارتمان آنها را که کرکره های آن همیشه بسته است، ترک نمی کند. تلفن مرتب زنگ می زند و پروفسور در مورد سلامتی میا سوال می پرسد. تا روزی که آلبرت مسئولیت آماده سازی کودک را برای رفتن به عهده می گیرد.
هائه جون، یک کارآگاه با تجربه، در مورد مرگ مشکوک مردی در قله کوه تحقیق می کند. به زودی، او شروع به مشکوک شدن به Seo-rae، همسر متوفی می کند، در حالی که از جذابیت او نسبت به او ناراضی است.
شاراد نرولکار زندگی خود را وقف تبدیل شدن به یک خواننده کلاسیک هندی کرد و با پشتکار از سنت ها و نظم معلمان قدیمی خود، گورو و پدرش پیروی کرد. اما با گذشت سالها، شاراد شروع به این می کند که آیا واقعاً می توان به کمالی که برای آن تلاش می کند دست یافت.
در سال 1996، رام و جانو در استاندارد 10 با هم دوست و همکلاسی بودند. Janu یک خواننده با استعداد بود. رام جانو را دوست دارد و متقابلاً جواب می دهد. پس از اتمام امتحانات هیئت مدیره، مدتی را با یکدیگر می گذرانند و جانو به او می گوید که او را فراموش نکند تا پس از تعطیلات دوباره او را ملاقات کند. در همین حین، ژانو به دنبال رام به محل ملاقات می رسد. سوها به رام اشاره می کند و جانو به سمت او می رود. روز اول کلاس 11 را به یاد می آورد که منتظر رام بود تا سر کلاس بیاید اما هرگز نیامد. او متوجه می شود که رام به دلیل مشکلات مالی پدرش مدرسه را رها کرده است و خانواده اش برای شب به مدرس نقل مکان می کنند. ژانو دچار توهم است و راما را تا زمانی که مدرسه را تمام کند، آرام می کند
داستان اوپاسانا، چنبی و زورام، گروهی از مهاجران از شمال شرقی هند به دهلی است که سعی می کنند به دوست خود مینام کمک کنند تا برای عروسی او آماده شود. مینام که با اوپاسانا، چنبی و دیگران از محلهاش یک آپارتمان مشترک دارد، ناگهان برای مصاحبه فراخوانده میشود. در همین حال، دوستان او در تلاش هستند تا مواد لازم را برای تهیه اکسون، غذای ویژه ای که برای عروسی خود می خواهند، بیابند. زوج ها هنگام برنامه ریزی عروسی و آماده شدن برای مراسم عروسی با چالش های مختلفی روبرو می شوند. سایر مستاجران اعتراض می کنند و مادر صاحبخانه قوانین خود را در برابر مهمانی ها یا آشپزی تند در آپارتمان اجرا می کند. آن ها تصمیم می گیرند عروسی را در آپارتمان دوست چانبیا باندونگ برگزار کنند، اما یافتن راهی برای پختن گاو بدون جلب توجه مردم محلی چالش های جالبی را به همراه دارد.
سورولی یک گانگستر اهل مادورای است که رستوران پاروتا را اداره می کند. او به دلیل رفتار قلدرانه اش نتوانست عروسی پیدا کند و حتی زمانی که ازدواج انجام شد، عروس با آگاهی از جنایتکاری خود فرار کرد. شهرت او توجه مردی انگلیسی به نام جان را به خود جلب می کند که مرد مناسب یک اهدا کننده سفیدپوست ساکن لندن به نام پیتر اسپورت است.
در جنوب تامیل نادو، دو روستای همجوار ملور و پودیانکولام به دلیل نداشتن ایستگاه اتوبوس درگیر درگیری دائمی بودند. ساکنان پودیانکولام، که متعلق به جامعه ستمدیده هستند، مجبورند از اتوبوس های ملور برای سفر استفاده کنند که این امر باعث تعجب مردم محلی طبقه بالا شده است. علی رغم درخواست های متعدد، پودیانکولام به دلیل نفوذ دولت محلی ملور به طور مداوم از توقف اتوبوس محروم شد. در سال 1997، کارنان از Podiyankulam برنده شمشیر خدای محلی به عنوان بخشی از یک مسابقه بدون شکست یک ساله شد. چند هفته بعد او در یک اردوی گزینش آزاد برای پلیس ذخیره شرکت کرد. پدرشوهرش یاما راجا نگران است که اگر سردرگمی کارنان او را با روستاییان ملور دچار مشکل قانونی کند، شانس خود را برای پیوستن به خدمات دولتی از دست بدهد و دائماً به دنبال او باشد. در پودیانکولام، کارنان و یمن را بسیاری شورشیان میدانند، به جز رئیس دورودانان، که دوست هر دو است. این برای ودامالیان، یکی از دهکدهها، که مایل است با خواهر کارنان، پادمینی، که بسیار کوچکتر از او است، ازدواج کند، خوشایند نیست.