در سال 1963، ابیلین کلارک یک کارگر خانگی آفریقایی-آمریکایی در جکسون، می سی سی پی است. او برای الیزابت لیفولت کار می کند و از دخترش می موبلی مراقبت می کند که الیزابت از او غفلت می کند. مینی جکسون، بهترین دوست و همکار نظافتچی ابیلین، برای خانم والترز کار می کند و دخترش هیلی هالبروک سرپرستی گروه اجتماعی زنان را بر عهده دارد و رئیس بخش لیگ جوانان شهر است. بهترین دوست الیزابت و هیلی یوجنیا "اسکیتر" فیلان است. او که اخیراً فارغالتحصیل و نویسنده میز است، از نگرشهای نژادپرستانه شهرش نسبت به کارگرانش، از جمله اصرار هیلی بر داشتن حمام جداگانه برای خانهداران با این باور که آنها به آنها کمک میکنند، ناراحت است. ناقل "بیماری های مختلف". اسکیتر با والدینش در مزرعه پنبه آنها، لانگلوو زندگی می کند. اسکیتر متوجه می شود که مادرش شارلوت کنستانتین، خدمتکاری که او را بزرگ کرده است، اخراج کرده است و تصمیم می گیرد کتابی از مصاحبه با خدمتکاران آفریقایی-آمریکایی که برای خانواده های سفیدپوست کار می کردند، بنویسد.