این فیلم بر پایه تجربه واقعی یکی از نویسندگان فیلمنامه ساخته شده است. گروهی متشکل از یک افسر پلیس، یک پزشک، یک دادستان، چند حفار و دو برادر مظنون به قتل، در ناحیه اطراف شهر «کسکین» در جستجوی یک جسد دفن شده هستند…
درباره دختری به نام آسلا است که به همراه دوستانش با انجام یک سفر دلهره آور به اعماق جنگلی مرموز، می خواهند افسانه روستای تالتر (Taleteller) را کشف کنند…
مترجم جوان ربکا با دوست خود مارکو که در ویلایی کوهستانی که متعلق به دوست او لاورا است به آموزش اسکی می پردازد زندگی می کند. رنه مسئول سینمایی محلی است . او اتومبیل مارکو را به سرقت می برد و با تئو که دخترش بعد از مدتی که در کما بود می میرد، تصادف می کند....
هیل با ظاهر متفاوت و رفتار عجیب خود توجه ها را به خود جلب کرد. او در خانه ای تاریخی و وهم آور در نوشهر به همراه مادرش ، مادربزرگ افسرده و عمه اش آزرا زندگی می کند. پدر هیل قبل از تولد او ناپدید شده بود و دیگر هرگز دیده نشد.....هیل یک کابوس از یک شب وحشتناک را می بیند. پدرش ، که او هرگز او را ندیده است ، او را به خانه ای قدیمی و عجیب دعوت می کند. این خانه خانه قدیمی پدربزرگش در روستای کاراین است ، که سالها پیش در آن مراسم ممنوعه برگزار شد.
به دلیل مشکلات مالی ، خانواده ییلماز در خانه مادر بزرگ خود سعادت نقل مکان می کنند. در خانه قدیمی سعادت ، موجوداتی از ابعاد دیگر ساکن است. و این موجودات کسی را در خانه نمی خواهند ، بلکه سعادت را می خواهند.
سه دوست نوزاد با یک تصادف وحشتناک از هم جدا می شوند اما سالها بعد دوباره به هم می پیوندند.
پس از بازگشت به کشور از یک تور طولانی مدت در افغانستان ، یک مادر مجرد و پزشک ارتش ایالات متحده تلاش می کند تا رابطه خود را با پسر خردسال خود بازسازی کند.
اوزنور زن جوان و زیبایی است. او از کودکی به کودرت که پسر عمویش است عشق افلاطونی داشت. کودرت اما با زنی به نام نیسا ازدواج کرده و بسیار خوشحال است. حسور ، اوزنور از جادوی سیاه وحشتناک برای تغییر این حالت استفاده می کند تا او و کودرت با هم باشند. با این حال ، او برای شیطانی که این طلسم ایجاد می کند آماده نیست.
دختری در خانه خانواده اش با روح شیطانی تسخیر شده است. چندین اتفاق بد در اطراف خانه او و اعضای خانواده اش شروع می شود. یک شخصیت قدیمی دوباره برمی خیزد و سعی می کند خانواده را از سرنوشت محکوم خود نجات دهد.
